گذار از بیرون به درون، از غرب به ایران و از سیاست به فرهنگ
محمد سالاری
به نظر میرسد با مشکلات زیادی که دراوایل ده شصت مواجه شد ، عامل اصلی در چرخشی باشد که من نام آن را چرخش کوپرنیکوسیِ محمدعلی مرادی گذاشتهام.
محمد سالاری
تاریخ اندیشه بشری، آکنده از پرسش دربارة حافظه است، که چیستی حافظه، گونههای آن و جایگاهش را در بر میگیرد. آنگونه که در مباحث روانشناسی و شناختشناسی پرتکرار است، حافظه توانایی بهیادسپردن و بهیادآوردن رویدادها است، که بهطور عمده در انسان و در برخی جانوران هوشمند یافت میشود. اما مرلوپونتی، حافظه را صرفاً مرتبط با رویدادها نمیشمرد.
سارا کریمی
این متن را در روزگاری مینویسم که امید کمرنگ شده، چراغی در اذهان نیست و خیالهای رسیدن به آیندهای بهتر در دوردستها محو شدند. گویی یوتوپیاهای آدمی جز سرابی بیش نبوده است. هنگامه خطر است، اما به قول فرزانهای 1 که از میان ما رفت؛ «هرجا که خطر هست، امید هم همانجاست.»
محمد سالاری
توجه به نیرویی با نام خیال، ریشه در دستاوردهای ملت کوچک یونان دارد، آنجا که افلاطون در کتاب جمهوری، با پی بردن به این نیرو، آن را در پایینترین مرتبه شناخت طبقهبندی کرد. اما ارسطو این نیرو را از جمله نیروهایی دانست که خاص انسان و عامل حفظ و ضبط صورتها در نفْس است.
محمد سالاری
«سفر مرحلهای از خود به در شدن است، برای یافتن منی گستردهتر، به هر بیان و با هر انگیزه. به هنگام سفر، خود را آماده رویاروی با دیگری میکنیم، از امن و امان خانه در میگذریم و حاضریم برای دستیابی به مقصد سفر، ناهمواریهای راه را پذیرا باشیم.»
یادبود دومین سالگشت در گذشت معلم فلسفه
محمد رضا رهبری
گزارشی از زندگی علمی شادروان محمدعلی مرادی
رضا نساجی
پژوهشگر تاریخ و علوم اجتماعی
به پاس همراهی با دکتر محمدعلی مرادی
فلورا عسکریزاده
دانشجوی دکتری فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه تهران