ابزار‌های تحقق «پویایی سیاسی» در رقابت‌های انتخاباتی چگونه می‌توان «اعتماد عمومی» را جلب کرد؟

ابزار‌های تحقق «پویایی سیاسی» در رقابت‌های انتخاباتی چگونه می‌توان «اعتماد عمومی» را جلب کرد؟

نویسنده: محمدعلی مرادی

«انتخابات» فرمی از مشارکت سیاسی و اجتماعی است که واجدان شرایط به‌پای صندوق‌های رأی می‌روند تا بیان کنند چه کسی را برای مدیریت کلان جامعه مناسب و اصلح می‌‌دانند تا مدیریت امور کشور خود را به او محول کنند. اما این، تنها سطحی از مشارکت است که می‌توان به آن «مشارکت صوری» لقب داد. در کنار این مشارکت صوری، مشارکت سیاسی عمیق‌تری نیز وجود دارد که می‌تواند محتوای غنی‌تر را دربر داشته باشد و کیفیت دیگری از مشارکت عمومی و همگانی را سازمان‌دهی کند تا به‌طور کارآمدتر سازوکار زندگی را پیش برد. این مشارکت از طریق «احزاب» و «ساختارهای حزبی» رقم می‌خورد؛ که می‌توان به آن لایه دوم مشارکت سیاسی لقب داد.

اما مشارکت از مجرای احزاب، بیش از همه، درک عمیق‌تری از «حزب» را می‌طلبد؛ چراکه حزب با «گروه» یا «باند سیاسی» متفاوت است. گروه یا باندهای سیاسی بیشتر حول «فرد» شکل می‌گیرند و چندان سابقه تاریخی ندارند اما حزب سیاسی بیش از هر چیز واجد مؤلفه‌های سه‌گانه زیر است؛
 الف- آرمان سیاسی؛ که در منشور آن حزب تعین خود را نشان می‌دهد.
ب- برنامه سیاسی، که برنامه مشخص در پرتو آن منشور صورت‌بندی می‌شود.
ج -ساختار سیاسی؛ در سلسله‌مراتب و نهادهای مالی، پژوهشی و علمی؛ که درواقع نیروی پشتیبان تحقق «آرمان سیاسی» و «برنامه سیاسی» است.
 از رهگذر این «آرمان سیاسی»، «برنامه سیاسی» و «ساختار» است که یک حزب می‌تواند واجد ابعاد تاریخی شود و با آن می‌تواند مسئولیت تصمیم‌ها و عملکردهای خود را بپذیرد و از طریق این حس مسئولیت، می‌تواند «اعتماد عمومی» را به‌مثابه بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی در مبارزات سیاسی کسب کند.
در صورت فقدان احزاب تاریخی، انتخابات تنها در لایه اولیه می‌تواند مشارکت سیاسی را تحقق بخشد. در جامعه‌ای که احزاب یک‌شبه ایجاد و یک‌شبه محو می‌شوند، نمی‌توانند از وجود احزاب ماندگار و پایدار بهره‌مند شوند؛ چراکه حزب در مرحله نخست بیش از هر چیز «آرمان مشترک» می‌خواهد که ذیل «آرمان عمومی» یک جامعه خود را تعریف می‌کند که آن آرمان عمومی را «وفاق همگانی» نام نهاده‌اند.
«وفاق همگانی» آن توافق همگانی است که عموم یک جامعه بر آن اصرار دارند که بیش از هر چیز از بطن تاریخ و فرهنگ و تجربه تاریخی اجتماعی، سیاسی یک جامعه بیرون کشیده می‌شود. بی‌دقتی در صورت‌بندی این وفاق همگانی است که تنش و تشتت ملی به وجود می‌آورد.
وفاق همگانی بر اصلِ «وحدت یک جامعه» تأکید دارد، درحالی‌که احزاب «کثرت یک جامعه» را نمایندگی می‌کنند و در این دیالکتیک «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» است که یک جامعه می‌تواند ثبات و تغییر، آزادی و امنیت را به‌گونه‌ای پویا تجربه کند تا بتواند مشارکت حداکثری داشته باشد و ضمن پویایی بتواند آرامشی پایدار را رقم زند. چنین ساختاری را می‌توان در احزاب ساماندهی کرد. در کنار «آرمان مشترک»، این «برنامه مشترک» است که می‌تواند مشارکت همگانی را تحقق بخشد.
اگر «وفاق همگانی» اصل وحدت یک جامعه است، پس سه تا چهار حزب هستند که می‌توانند ذیل وفاق همگانی، کثرت یک جامعه را نمایندگی کنند؛ که عبارتند از «برنامه سیاسی محافظه‌کاران» که به‌طور عمده بر تقویت خردمندانه ساختارهای کلان اصرار دارد، «برنامه سیاسی میانه» و سرانجام «برنامه سیاسی چپ‌ها» که سمت‌وسوی آنها بیشتر لایه‌های پایین جامعه است.
این احزاب، فقط عده‌ای نیستند که دورهم جمع شده‌اند، بلکه واجد ساختارهای خاص پشتیبانی و مالی و تدارکاتی هستند تا بتوانند نه به‌مثابه ستاد انتخابات، بلکه به برنامه‌های راهبردی و دور- بُرد حزب توجه عام و خاص داشته باشند. در صورت وجود این ساختار است که مبارزه سیاسی تنها در لایه دولت صورت نمی‌گیرد بلکه در پایین‌ترین لایه‌های جامعه یعنی محله و محل کار، برای بهبود شرایط زندگی و کار در چشم‌انداز امر سیاسی، خود را نشان می‌دهد. این امر، درواقع «لایه دوم مشارکت سیاسی» است که باید از طریق لایه سوم که «نهادی اجتماعی» است پشتیبانی شود تا بتواند وسیع‌ترین مشارکت عمومی را تحقق بخشد.
اما لایه سوم مشارکت سیاسی که «نهادهای اجتماعی» هستند، در سطح اول، انجمن‌های صنفی، اتحادیه و کنفدراسیون‌ها قرار دارند که می‌کوشند مشارکت‌ها را بازهم عمیق‌تر کنند. سازوکار این انجمن‌های صنفی در محل کار و انجمن‌های محلی- شهری این است که می‌توانند نقطه تلاقی نیروی از بالا و خیزش‌های از پایین باشند تا سازوکار پویا نه تصلب یافته را در هر جامعه پدیدار کنند. درواقع نوعی مشارکت اجتماعی است که با اتکا بر «خودبسندگی اجتماعی آحاد جامعه» می‌تواند بخش وسیعی از وظایف دولت را به عهده گیرد.
به‌این‌ترتیب، سه لایه مشارکت در یک درهم‌تنیدگی خاص می‌توانند جامعه‌ را پویا کنند و این پویایی که لازمه زندگی بشری است را می‌تواند به فرمی خردمندانه ساماندهی کند و از این طریق، وسیع‌ترین نیروها و سرمایه‌های مالی، فرهنگی، اجتماعی را در ساختار جامعه ادغام کند و «آزادی»، «امنیت» و «عدالت اجتماعی» را بارورتر کند.
 

 

منابع: 

روزنامه ایران 27 اردبیهشت